امور دانش آموزی و مدرسه

چهل نکته در باب افزایش انگیزه در دانش آموزان  

طالبان 20 بخوانند  

امروز در مدرسه ۲۰ گرفتی یا نه ؟! "  

چرا بعضی بچه ها درس نمی خوانند؟ 

نظام آموزشی کشورهای جهان 

یادگیری برای نظم نوین جهانی 

چگونگی دستیابی به شیوه های نوین آموزشی 

رابطه اضطراب با امتحان وچگونگی گذراندن شب امتحان 

روش مطالعه  PQRST 

۱۵ روش برای افزایش تمرکز 

مهمترین فرمول موفقیت 

برای کنترل اضطراب امتحان 

فن مطالعه 

فنون شرکت در امتحانات نهایی 

برای امتحان چگونه درس بخوانیم؟ 

چگونه درس بخوانیم تا مطالب را بهتر بفهمیم 

روشهای صحیح مطالعه


 

راه هایی برای موفقیت در تحصیل

 ۱) سعی کنید در ایام تابستان ، کتابهای علمی و کتابهای مربوط به رشته ی تحصیلی یا شغلی که دوست دارید ، بخوانید و اطلاعات عمومی قوی در هر زمینه ای(مخصوصا” در زمینه های مورد علاقه تان) داشته باشید. مثلا” وقتی کسی از شما پرسید ، می خواهی چه کاره شوی؟ و یا چه رشته ای را دوست داری؟ باید بتوانید ، بی درنگ و با ارائه ی اطلاعات موثق و منطقی ( نه بر اساس حرف عامه ی مردم ) به او پاسخ دهید

۲) با پیش مطالعه ی قبلی سر کلاس درس حاضر شوید. همیشه سر کلاس ، حرفی برای زدن داشته باشید.

۳) با یک روحیه ی فعال و شاداب سر کلاسهای درس شرکت کنید. با همکلاسی های خود رقابت سالم داشته باشید و سعی کنید در یادگیری دروس به هم کنید تا دست آخر خدا هم به شما کمک کند.

۴) با دقت و تمرکز فراوان به درس گوش کنید و هر جایی که ابهامی بود، از معلم خود (نه از دانش آموزان دیگر) بپرسید. نگذارید اشکالات و ابهامات، در ذهن شما انباشته شوند و بزودی تبدیل به یک ضعف علمی بزرگ شوند.

۵) درس هر روز را همان روز در خانه بخوانید و کمی از تمرینهایش را حل کنید.

این کار کمک می کند ، مطلب کاملا” در ذهن شما حک شود ، چون تازه آنرا آموخته اید و یادگیری اولیه، کاملا” در ذهنتان وجود دارد ، پس با یک مرور بلافاصله ،مراحل یادگیری در ذهن را کامل می کنید.

۶) سعی کنید متن کتاب را خوب بخوانید و مثالها و تمرینها را بدون توجه به حل آنها، خودتان حل کنید. (استفاده از حل المسائل ، فقط به افرادی که غیر حضوری درس می خوانند ، توصیه می شود) اگر کسانی که فرصت شرکت در کلاسها و استفاده از معلم و همشاگردیها دارند ،

از حل المسائل ها استفاده کنند ، به جز ضرر(تنبلی ذهن ، عدم تلاش کافی برای یافتن جواب ، کاهش روحیه ی خلاقیت و ارائه ی راه حل های جدید و ابتکاری و…) ، چیزی عایدشان نخواهد شد.

۷) دروس برنامه ی فردا را مرور کنید و همیشه با آمادگی کامل برای امتحان کلاسی یا درس جواب دادن، سر کلاس حاضر شوید.

۸) سعی کنید عادت کنید که شبها زود بخوابید و صبح زود از خواب بیدار شوید تا هیچگاه دیر به مدرسه نرسید.(با این کار هم به همه ی کارهایتان می رسید و هم همیشه سرحال و شاداب و پرانرژی خواهید بود.). بهتر است هر روز صبح حتی اگر شده ۱۰ دقیقه با موسیقی نرمش کنید ، تاثیر اعجاب انگیزی در روحیه ی شما خواهد داشت.

۹) در اوقات فراغت(زنگهای تفریح ، زنگهای بیکاری و…) در مدرسه، دروس را برای یکدیگر توضیح دهید.( این روش بسیار خوبی است برای اینکه بفهمید که خودتان هم درس را فهمیده اید یا نه؟ و هم دیگران از معلومات شما استفاده می کنند، در ضمن این کار باعث می شود احساس خیلی خوبی نسبت به خود و کلاس و درس و مدرسه داشته باشید.)

۱۰) قبل از هر امتحان ، سوالات امتحانی سالهای گذشته ی هر درس را گیر بیاورید و در خانه ، به صورت آزمایشی امتحان دهید.

۱۱) اهمیت شرط معدل(چه در کنکور، چه در شرایط پذیرش مدارس و موسسات مختلف چه در استخدام در ادارات و شرکتهای مختلف و…) کاملا” واضح و آشکار است .

پس سعی کنید با حداکثر معدل ممکن، دیپلم بگیرید. البته این مسئله نباید باعث شود که شما فکر کنید ارزش نمره از فهم و یادگیری دقیق مطلب بیشتر است و دنبال راههای بگردید که به هر قیمتی که شده نمره تان بالا شود، نه!!!

نمره ی بالا همراه یادگیری کامل مطالب ارزشمند است وگر نه دیر یا زود (سر جلسه ی کنکور) دست شما رو خواهد شد!

۱۲) سعی کنید همین الان ، به این مسئله که هدفتان از درس خواندن و ادامه تحصیل و… چیست ، خوب فکر کنید و برای این سوالات پاسخهایی داشته باشید که برای شخص خودتان (نه برای آشنا و در و همسایه و فامیل) قابل قبول باشد ، بعد بر اساس این پاسخها ، اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را بنویسید و برای رسیدن به تک تک آنها دنبال راه حل بگردید.

با این کار، هیچوقت انگیزه ی خود را در طول تحصیلات از دست نخواهید داد و همیشه انرژی لازم برای درس و کار را خواهید داشت.

۱۳) از همین الان(از دوران دبیرستان) ، استفاده از جدول برنامه ریزی را آغاز کنید تا بتوانید مهارتهای مدیریت زمان خود را افزایش دهید.

۱۴) همیشه سعی کنید به تغذیه ، خواب، ورزش و تفریح سالم اهمیت دهید تا بدنتان همیشه سالم و با نشاط باشد ،(شما می توانید یک فعالیت ورزشی مورد علاقه تان را در کنار درستان داشته باشید و آن فعالیت یکی از اوقات تفریح و شادابی شما باشد) زیرا که به تبعیت آن ، ذهن و فکرتان هم همیشه باز و آماده برای دریافت و ثبت اطلاعات ، خواهد بود.

۱۵) یادتان باشد، تست یک وسیله ی آزمایشی است نه آموزشی!

یعنی شما تست می زنید که ببینید مطالب آن درس را خوب یاد گرفته اید و با نکاتی که از متن کتابها بیرون کشیده اید ، می توانید تست بزنید یا نه؟

اول تست نزنید تا بعد با مراجعه به پاسخ تشریحی ، بخواهید نکته ی آنرا یاد بگیرید ، بلکه اول کتاب را در حد عالی بخوانید بعد برای آزمودن معلومات خود تست بزنید .

البته می توانید نکات استخراج شده از تستها را هم به طور کلی یادداشت کنید و بعدا” آنها را مرور کنید.

 

 


چرا دانش آموزان درس را فراموش می کنند؟

بسیاری از دانش آموزان از اینکه درس ها را فراموش می کنند گله مند هستند.

اما چرا آنها درسهایی را که ادعا می کنند یاد گرفته اند فراموش می کنند؟

آیا آنها قدرت و توانایی لازم را برای یادگیری ندارند؟

چگونه می شود آنها فراموشی خود را به حداقل برسانند؟

از آنجاینکه حافظه انسان درگیر یادگیری و به خاطر سپردن مطالب است. در واقع فراموشی هم به حافظه انسان مرتبط است، نخست کمی درمورد حافظه صحبت می کنیم سپس به نحوه مطاله درست که منجر به فراموشی نشود می پردازیم.

 یک برداشت عامیانه حافظه را مخزنی تصور می کندکه اطلاعات آنجا ریخته شده و نگهداری میشود و در مواقع لزوم اطلاعات استخراج شده و یادآوری می شود.

 از نظر علمی حافظه عنوانی است در مورد توانایی انسان در یادگیری، نگهداری، یاآوری و استفاده از آن اطلاعات و دانش در مواقع لزوم.

تقسیم بندی حافظه

بطور کلی انسان سه نوع حافظه دارد:

1- حافظه حسی: اطلاعات در این حافظه یک تا سه ثانیه دوام می آورد و گنجایش آن نسبتاً زیاد است و درصورتی که به ورودی این حافظه توجه و دقت صورت گیرد وارد حافظه کوتاه مدت میشود.

2- حافظه کوتاه مدت: اطلاعات دراین حافظه 15تا30ثانیه نگهداری می شود. گنجایش آن 5 تا 9 قطعه است و نوع اطلاعات آن شنیداری، رویدادی و معنایی است و دلیل عمده فراموشی دراین حافظه جانشین سازی یا محو شدن اثر است. درصورتی که اطلاعات موجود دراین حافظه تکرار یا رمزگردانی شود به حافظه ی بلند مدت انتقال پیدا می کند.

3- حافظه بلند مدت: اطلاعاتی که به این نوع حافظه انتقال پیدا می کند ماندگاری نامحدود دارد و گنجایش آن هم نامحدود است و اطلاعات ذخیره شده هم عمدتا ًمعنایی و قدری هم شنیداری و دیداری است.

 از آنجایکه تمام مطالبی که درک شده و ابعاد معنایی ان برای دانش آموز روشن شده در این حافظه قرار میگیرد لذا درک معنایی مطالب برای آنها بسیار مهم و بخاطر سپاری آنهم آسان است.

البته فراموشی در این حافظه هم به علل سرکوبی، تداخل و مشکلات بازیابی رخ می دهد، اما مقایسه میزان بازیابی آن با فراموشی قابل مقایسه نیست. بنابر این تلاش براین است که دانش آموزان با شیوه های مناسب اطلاعات را به حافظه بلندمدت بسپارند.

 دانش آ موزان چگونه درس بخوانند تا فراموشی آنها به حداقل برسد؟

حقیقت این است که بسیاری از دانش آموزان درست درس خواندن را نمی دانند. بسیاری از آنها کلی تلاش میکنند و زحمت می کشند اما زمان یادآوی مطالب دچار مشکل می شوند. در یک مطالعه خوب و سازگار با کشفیات علمی بهتر است موارد زیر را مد نظر داشته باشیم تا ضمن یادگیری صحیح، فراموشی را به حداقل برسانیم.

1- درک معنای مطالب: مطالبی که فهمیده و استنباط می شود بهتر در حافظه می ماند. لذا باید روی معنا و مقهوم مطالب تمرکز شده و تفکر صورت گیرد.

2- درک کل و جزء: دانش آموز هر مطلبی را که می خواند ممکن است جزئی از یک کل باشد. لذا مطالبی که زیر مجموعه یک عناوین کلی هستند بایدارتباط ذهنی داده شوند و دانش آمو بتواند بفهمد که مطالبی را که می خواند مربوط به کلیتی است که این بخش مربوط به آن است.

3- بازگویی مطالب برای خود: مطالبی که از حفظ برای خود بازگو می کنیم ماندگاری بیشتری پیدا می کند.

4- تمرین و تکرار: این شیوه ای است که مطالب حتی اگر برای شخصی بی معنی باشد از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت انتقال پیدا می کند.تمرین و تکرار باید به تدریج و با فاصله های زمانی خاص صورت گیرد.

5- استراحت قبل از یادگیری و بعد از یادگیری: تحقیقات نشان داده است که بعد از یک استراحت و خواب آرام انسان مطالب را بهتر یاد می گیرد. همچنین اگر بعد از یادگیری مطلبی کمی استراحت کنیم یا به  خواب برویم یادگیری با دوامتر است.

6- یاد گیری تدریجی: تحقیقات نشان می دهد که یادگیری باید تدریجی و در زمانهای مختلف باشد. سعی در یادگیری مطالب زیاد در وقت کم منجر به فراموش می شود. برخی از دانش آموزان از اینکه سعی می کنند مطالب انباشته شده را بدون استراحت و در وقت کوتاه بخوانند جز فراموشی چیزی عایدشان نمی شود.

7- ایجاد تصویر ذهنی: از آنجایکه انسانها خالق تصاویر ذهنی هستند می توانند در دنیای ذهن خود برای مطالب آموخته شده تصاویر ذهنی خلق کنند که خود مبتکر آن هستند.

8- ارتباط اموخته ها به هم: انسان هرمطلبی را که می آموزد می تواند دردنیای آموخته های ذهنی خود مفاهیم و مطالب به آنها مرتبط سازد.

9- وجود نظم و آهنگ: اگر برخی از مطالب درسی را به صورت شعر و آهنگ موزون در بیاوریم یادگیری و ماندگاری آن هم آسان و هم طولانی می شود. انسان ذاتا گرایش به هارمونی و نظم و آهنگ دارد برای همین است که بچه ها خیلی زود مطالب را که درقالب شعر و آهنگ باشند یاد گرفته و به خاطر می سپارند.

10- البته تمام مطالبی گفته شد فرض بر این بود که انسان برای یادگیری انگیزه و علاقه کافی داشته باشند و گرنه بدون انگیزه و علاقه مطالب بالا هم جایگاه خود را از دست خواهند داد.

همچنین اضطراب و نگرانی و ترس اجازه نمی دهد که انسان به درستی مطالب را یاد بگیرد و در صورت یادگیری زود فراموش می شوند. بنابراین انگیزه و آرامش روحی و روانی مقدمه ای برای طی فرایندی یادگیری است.

 یک قدرت نهفته در دانش آموزان زرنگ

یک نکته مهم این که:

 برخی از دانش آموزان از راه تجربه و تکیه بر هوشمندی خود و به مرور زمان با موارد بالا برای یادگیری و یادسپاری و مقابله با فراموشی آشنا می شوند.

 شاید با اصطلاح فرا شناخت آشنا باشید؟ فراشناخت یعنی انسان می داند که باید چگونه بداند. برای همین برخی از دانش آموزان در وجود خود یک قدرت نهفته دارند و بتدریج با گذشت زمان به این مسئله پی می برند که چگونه و از چه راههایی باید برای یادگیری اقدام کنند. یعنی آنها به چگونه یادگیری خود متمرکز میشوند. فرق این دانش آموزان با دیگر دانش آموزان این است که به یک نوع خود آگاهی دست یافته اند که طی آن روش های یادگیری و یادآوری را ناخودآگاه می دانند. در حالی که همسالان آن، گویا آب در هاونگ می کوبند و از ناتوانایی خود شکوه می کنند.

مواد غذایی که حافظه را تقویت می کند

بدون شک داشتن حافظه قوی ضمن اینکه ارثی است شدیداً به نوع تغذیه مرتبط است. لذا استفاده از آنها حافظه انسان را برای جلوگیری از فراموشی تقویت می کند.   

استفاده بیشتر از مواد گلوکز مثل خرما، عسل و شیرینی های طبیعی، همچنین غذاهای حاوی کلسیم و فسفر مثل،  لبنیات، روغن ماهی و جگر و ... و یتامین ها مثل پرتقال، هویج، گوجه فرنگی و سبزیجات تازه و همچنین خوردن برخی از حبوبات خصوصا عدس توصیه  شده است . 

 


 

چگونه فرایند یادگیری خود را مدیریت کنیم؟

 درآمدی بر دانش «فراشناخت» ....        

● چند سؤال!

▪ یادگیری در ما چگونه صورت می گیرد؟

▪ یادگیری چه مراحلی دارد؟

▪ چگونه می توانیم نسبت به یادگیری خود اشراف داشته باشیم؟

▪ موفقیت تحصیلی، چه ارتباطی با مهارتهای فراشناختی می تواند داشته باشد؟

● شناخت و فراشناخت؟!

روش و مهارتهای یادگیری به راهبردهای شناختی و فراشناختی تقسیم می شود.

یادگیرنده ماهر، کسی است که هم به روشهای شناختی مجهز است و هم به روشهای فراشناختی.

شناخت و فراشناخت، دو مفهوم مکمل یکدیگرند. شناخت به فرایندهایی اشاره می کند که ما به کمک آنها یاد می گیریم، فکر می کنیم و به یاد می آوریم. اما فراشناخت به دانش ما درباره فرایندهای شناختی خودمان و چگونه استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به هدفهای یادگیری گفته می شود. به دیگر سخن، فراشناخت به دانش یا آگاهی از نظام شناختی خود و یا به دانستن درباره دانستن گفته می شود.

دانش فراشناختی می تواند به فرد امکان دهد که یادگیری خود را مدیریت کند؛ چرا که راهبردهای فراشناختی، تدبیرهایی هستند برای نظارت بر راه های یادگیری و هدایت آن راه ها. این راهبردها به ما می گویند که برای سهولت بخشیدن به فرایند یادگیری، یادآوری و سازمان دادن داشته ها، از چه راه هایی استفاده کنیم .

درست همان گونه که کار یک مدیر عامل در سازمان، اداره سازمان است، کار یک فرد نیز مدیریت بر تفکر و اندیشه خود است و دانش فراشناختی این امکان را به فرد می دهد تا این توانایی را به دست آورد.

● دانش «فراشناختی» چه کمکی به ما می کند؟

▪ ما را یاری می دهد تا به هنگام یادگیری و دانستن، پیشرفت خود را زیرنظر بگیریم؛ همچنین این دانش به ما کمک می کند تا نتایج تلاشهایمان را ارزیابی کنیم و میزان تسلط خود را بر مطالبی که آموخته ایم، بسنجیم.

▪ فرد با یادگیری این دانش به این درک می رسد که مثلاً بهتر است شماره تلفنها را بنویسد؛ و گرنه آنها را فراموش خواهد کرد؛ یا اینکه لازم است پاراگراف های پیچیده را دوباره بخواند یا آنها را خلاصه کند تا منظور نویسنده را بهتر بفهمد؛ یا اینکه از مطالب یادداشت برادری کند.

● دانش «فراشناخت» به سه مطلب مهم اشاره می کند:

۱) دانش مربوط به خود یادگیرنده؛

مانند آگاهی از رجحانها، علاقه ها، نقاط ضعف و عادتهای مطالعه و مثل آگاهی یادگیرنده از اینکه او نمی تواند در محیط شلوغ و پرسروصدا مطالعه کند و یا اینکه اگر در شب مطالعه کند، بهتر یاد می گیرد.

۲) دانش مربوط به تکلیف یادگیری؛

مانند اطلاعات مربوط به دشواری تکالیف مختلف و مقدار کوشش مورد نیاز برای انجام تکالیف تحصیلی.

مثلاً اینکه یادگیرنده بداند بحث مقدمه واجب در اصول فقه به دلیل دشواری و مغلق بودن، نیازمند صرف زمان و کوشش بیشتری جهت درک دقیق آن است.

۳) دانش مربوط به راهبردها و یا تکنیک های یادگیری و چگونگی استفاده از آنها؛

مثلاً یک یادگیرنده، باید از تکنیک های مختلف یادگیری مانند خواندن سؤالی، روزنامه خوانی، خواندن اجمالی و دقیق خوانی و … آگاهی داشته باشد تا در موقع لزوم به هنگام یادگیری، از آنها استفاده کند.

● راهبردهای «فراشناختی» بر راهبردهای یادگیری، اعمال کنترل می کنند و به آنها جهت می دهند.

به سخن دیگر، می توان به یادگیرندگان، راهبردهای یادگیری بسیاری را آموزش داد؛ اما اگر آنان از مهارتهای فراشناختی لازم بی بهره باشند و ندانند در یک موقعیت معین، کدام راهبرد یا تکنیک یادگیری مورد استفاده قرار می گیرد و چه وقت باید تغییر استراتژی داد، هرگز یادگیرندگان موفقی نخواهند شد.

تحقیقات نشان می دهد فراگیرانی که دارای آگاهی فراشناختی هستند، در مقایسه با فراگیران ناآگاه، از خود عملکرد بهتری نشان می دهند. این برتری به خاطر این است که آگاهی فراشناختی به فرد امکان می دهد تا برای یادگیرد خود برنامه ریزی کند و به گونه ای بر آن نظارت داشته باشد که مستقیماً باعث بهبود عملکردش شود.

خوانندگان حرفه ای از توانایی فراشناختی بالایی برخوردارند؛ بدین صورت که ….

آنها بر مطالعه خویش نظارت می کنند و تغییرات لازم را به وجود می آورند؛ یعنی برای متون مشکل، سرعت مطالعه خود را آهسته می کنند؛ مقالات انتزاعی را دوباره می خوانند و از گزارشهای پیچده، یادداشت برمی دارند.

خوانندگان خوب با کمترین تلاش آگاهانه، بر جریان مطالعه خویش نظارت و آن را تنظیم می کنند. این افراد زمانی از نظارت بر مطالعه خویش آگاهی می یابند که با مشکل روبه رو می شوند؛ مثلاً به جمله ای بی معنا برخورد می کنند و تلاشی که برای اصلاح و فهم درست صورت می دهند، نظارت ایشان بر درک عبارات و جملات را آشکار می کند.

برخلاف گروه اول، خوانندگان غیرحرفه ای اغلب از وضعیت خویش در جریان مطالعه آگاه نیستند. آنها ممکن است متون مختلف را به شکل یکسان بخوانند.

این افراد معمولاً به صورت موثری بر جریان مطالعه خویش نظارت ندارند و آن را تنظیم نمی کنند. به نظر می رسد که خوانندگان غیرحرفه ای، زمانی که مطلبی را درک نمی کنند، از عدم درک خویش آگاه نیستند و اگر هم متوجه شوند، ممکن است که از راه حل مشکل و نحوه استفاده از آن بی اطلاع باشند.

● تمایز بین راهبردهای شناختی و فراشناختی

با ذکر یک مثال، سعی می کنیم این تمایز را نشان دهیم:

▪ من تصمیم می گیرم معانی اصطلاحات مربوط به درس اصول فقه را بیاموزم؛ انتخاب هدفی که فکر می کنم از عهده آن برمی آیم. (یک تجربه فراشناختی)

▪ به مطالعه مطلب مورد نظر خود می پردازم. (فعالیت شناختی)

▪ بعد از خواندن چند سطر، مکث می کنم؛ احساس مبهمی از اینکه چیزی را نفهمیده ام، به من دست می دهد. (تجربه فراشناختی)

▪ آن دو سطر را دوباره می خوانم.(فعالیت شناختی)

▪ حال احساس می کنم که دارم می فهمم. (تجربه فراشناختی)

▪ به خواندن ادامه می دهم و به هر تعریفی که برمی خورم، یکی دوبار آن را برای خودم تکرار می کنم. (مرور ذهنی، یک راهبرد شناختی)

▪ احساسی به من دست می دهد، حاکی از اینکه دارم یاد می گیرم. (تجربه فراشناختی)

▪ کارم را به پایان می رسانم. به هر یک از اصطلاحات نگاه می کنم و به آرامی، تعریف آن را تکرار می کنم. (فعالیت شناختی)

▪ از اینکه مطالب را می فهمم و تا امتحان فردا آنها را به یاد خواهم داشت، احساس رضایت می کنم. (تجربه فراشناختی)

● معرفی سه راهبرد مهم فراشناختی

▪ راهبردهای برنامه ریزی

این راهبردها شامل موارد زیر است:

۱) تعیین هدف برای یادگیری

۲) پیش بینی زمان لازم برای مطالعه

۳) تعیین سرعت مناسب مطالعه

۴) تحلیل چگونگی برخورد با موضوع

۵) انتخاب راهبردهای یادگیری مفید

دانش پژوهان موفق، آنهایی نیستند که فقط سر کلاس حاضر می شوند و به درس گوش می دهند؛ یادداشت برمی دارند و منتظر می مانند تا تاریخ امتحان فرا برسد؛ بلکه دانش پژوهان موفق، کسانی هستند که زمان مورد نیاز برای انجام تکالیف درسی را پیش بینی می کنند؛ درباره تحقیقاتی که باید انجام دهند، اطلاعات لازم را به دست می آورند و به هنگام ضرورت، گروه های کاری تشکیل می دهند و از سایر رفتارهای نظم دهی نیز استفاده فراوان می برند.

به دیگر سخن، دانش پژوهان موفق، یادگیرندگانی فعال اند؛ نه منفعل.

● راهبرد کنترل و نظارت

منظور از کنترل و نظارت، ارزشیابی یادگیرنده از کار خود و آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت و هدایت آن است.

از جمله، می توان نظارت بر توجه در هنگام مطالعه و کنترل زمان و سرعت مطالعه را نام برد. این راهبرد به یادگیرنده کمک می کند تا هر وقت به مشکلی برمی خورد، به سرعت آن را تشخیص داده و در رفع آن بکوشد.

به مثال زیر توجه کنید:

شما مشغول مطالعه و آماده شدن برای امتحان درس اصول فقه هستید. از خود درباره این درس سؤالهایی می پرسید و متوجه می شوید که بعضی قسمتهای کتاب را خوب نفهمیده اید.

به عبارت دیگر، درمی یابید که روش خواندن و یادداشت برداری شما برای این قسمتهای کتاب موثر نبوده است و لازم است راهبرد یادگیری دیگری را به کار ببندید.

 راهبرد نظم دهی

راهبردهای نظم دهی، موجب انعطاف پذیری در رفتار یادگیرنده می شوند و به او کمک می کنند تا هر زمان که ضرورت داشته باشد، روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد.

راهبردهای نظم دهی با راهبردهای کنترل و نظارت، به طور هماهنگ عمل می کنند. به عنوان مثال، وقتی که یادگیرنده از راه کنترل و نظارت متوجه می شود که در یادگیری، موفقیت لازم را به دست نمی آورد و این مشکل، ناشی از کم یا زیادی سرعت مطالعه یا راهبرد غیرموثر یادگیری است، بلافاصله سرعت خود را تعدیل می کند یا راهبرد موثرتری را برمی گزیند.

بنابراین، یادگیرندگان بهره مند از راهبردهای نظم دهی، حاضر نمی شوند که به روشهای ناموفق یادگیری و مطالعه ادامه بدهند؛ بلکه همواره از راه نظارت بر کار خود، نواقص روشها و راهبردهای یادگیری شان را شناسایی می کنند و به اصلاح و یا تعویض آنها، اقدام می نمایند.

با توجه به توضیحات فوق، از جمله مهم ترین راهبردهای نظم دهی، تعدیل سرعت مطالعه و یادگیری و نیز اصلاح یا تغییر راهبردهای یادگیری است.

 


 

چرا دانش آموزان ایرانی درس نمی خوانند؟!


آنچه باعث ارتقاء سطح علمی دانش آموزان مقاطع مختلف ( دبستان ، راهنمایی ، دبیرستان ) می شود، علاوه بر برخورداری از آموزگارانی بامعلومات و باتجربه برخورداری ازکتبی است که بتواند نیازهای علمی دانش آموزان را برطرف کند، در این مقوله نمی خواهیم به مسئله سطح کیفی کتب درسی بپردازیم که این خود نیازمند بررسی های تخصصی فراوان است...

اما آنچه در این مبحث کوتاه به آن پرداخته می شود ، عمکرد نا درست در برخورد با دانش آموزان ضعیف است ،دانش آموزانی که برای ادامه تحصیل بی انگیزه هستند و این بی انگیزگی باعث شده است که نه تنها به درس و مدرسه علاقه نشان ندهند بلکه از آن به نوعی فراری باشند و مدرسه را تنها مفری بدانند برای دوست یابی و تفریح و وقت گذرانی و البته مسائل حاشیه ای دیگر که باز هم پرداختن به آنها مورد بحث ما نیست.

اما همین دانش آموزان ضعیف و فراری از مدرسه که شاید در طول مدت تحصیل خود حتی یک بار هم بعضی از دروس را نمره خوبی نگیرند به راحتی در پایان سال نمره قبولی می گیرند و به سطوح بالاتر می روند ، مسئله و سوال اصلی این است ، چرا چنین اتفاقی می افتد و چرا باید زمینه ای برای چنین فاجعه ای وجود داشته باشد؟

در حال حاضر مسئله ای در مدارس به شکل رقابتی مطرح است به عنوان "درصد قبولی"، که این موضوع بین مدارس مختلف شهر ، شهرستان ، استان و کشور به صورت معضلی در آمده است، آموزگاران زیادی می توانند شهادت بدهند که مدیر مدرسه از آنان خواسته است همه دانش آموزان را "قبول" کنند و "نمره" بدهند تا شاخص درصدقبولی-به عنوان ملاک رسمی موفقیت یک مدرسه و مدیر- بالا برود!

در حالی که اهمیت دادن به موضوع نمره فی نفسه اشکالی ندارد اما بدیهی است که نمره و آزمون یک ابزار است و نباید هدف یک سامانه آموزشی قرار گیرد، به جای آنکه نمره و آزمون و ... باعث شود که مسولین مدارس برای به دست آوردن درصد قبولی بیشتر به سطح علمی دانش آموزان توجه کنند و در جهت ارتقاء آن بکوشند ، عملا تبدیل شده است به معضلی به نام نمره دادن ، نمره دادن های بی دلیل . کما اینکه بارها و بارها شنیده شده دانش آموزانی که طول تمام دوران تحصیل یک ساله خود حتی یک نمره بالاتر از 10 هم ندارند به راحتی به آنهانمره قبولی را می دهند که علاوه بر اینکه در صد قبولی مدرسه بالا برود دیگر بار اضافی مالی بر دوش دولت و خانواده و مدرسه نباشد، رویه ای خطرناک که کم کم به عنوان یک عرف در ساختار نظام آموزشی ایران درآمده است و در دهه های آینده باید منتظر ضربات و لطمات فاجعه انگیزی از قبل آن باشیم.

مسئله دیگری که باعث شده دانش آموزان بدون داشتن سواد علمی مناسب به پایه های بالاتر ارتقاء پیدا کنند ، منظور کردن "نمره مستمر" است ، این نمره مستمر در طول سال به دانش آموز کمک می کند تا به اصطلاح اگر در طول سال درس خوانده اما شب امتحان مشکلی برایش پیش آمده و نتوانسته در بخواند بانمره مستمر که به واقع حق اوست ، حقی از او ضایع نشود ، اما چند سالی است که مشاهده می شود برای شهریور ماه هم نمره مستمر در کارنامه دانش آموزان منظور می شود!در حالی است که دانش آموزان در طول تابستان اصولا به مدرسه نمی آیند که نمره مستمر داشته باشند که بخواهد به آنها کمک کند و دبیران و معلمان می مانند که این نمره مستمر را باید از کجا به دانش آموز بدهند .

مسئله دیگر استفاده از تبصره که همان تک ماده است ، که این تبصره که در دوران سابق،با شرایط خیلی سخت و استثنایی بکار می رفت، اما اینک به صورت یک راه حل ساده و آسان درآمده است که هم دانش آموزان را از مرارت درس خواندن نجات می دهد، هم معلمان را از تصحیح برگه و دردسر اصرار دانش آموزان برای نمره خلاص می کند و هم "درصد قبولی" مدرسه را بالا می برد که این هم مورد پسند مدیر و رئیس منطقه و مراتب اداری آموزش و پرورش خواهد بود!

هرچند که امروز "تک ماده" به "جفت ماده" تبدیل شده، بلکه تمامی شرایط آن ، از جمله نمره بالاتر از 7 ، دروس غیر شفاهی ، و معدل بالای 12 از آن برداشته شده است! راستی کجای دنیا چنین تسامح و تساهل بی دلیلی که بیشتر به "دوستی خاله خرسه" شبیه است در مورد آموزش و پرورش آینده سازان یک مملکت اعمال می شود؟

به گزارش پارسینه، باتوجه به این توضیحات می شود به بعضی از ابهامات پاسخ داد که حقیقتا چرا دانش آموزان ما بعد از فارغ التحصیل شدن از مدرسه توان علمی بالایی ندارند؟ چرا اساسا به شهادت آموزگاران و صاحبنظران آموزش و پرورش، اصولا "دانش آموز درسخوان" کمتر و کمتر می شود؟ جواب کاملا روشن است، یک دانش آموز برای چه باید خود را به زحمت بیندازد و با چه انگیزه ای در درس خواندن سختکوشی کند وقتی که راه حل های آسان برای نمره گرفتن و رفتن به مقطع بالاتر در دسترس اوست؟

 


 

 

چگونه یک مدرسه زیبا داشته باشیم؟

عصری که ما در آن زندگی می کنیم به کلی متفاوت از زمان های گذشته است پدیده های جدید متنوع و به هم پیچیده آنچنان فراوان و نو به نو شده اند که دانایی ها، توانایی ها و امکانات را اجتناب ناپذیر می کند. البته این دانستنی ها و مهارت ها باید قادر باشند امنیت روانی و احساس زیبایی دوستی را در مواجهه با مشکلات زندگی تضمین کند. در روند استفاده از امکانات در راه مقابله منطقی و فراگیر مسایل دنیای جدید به خصوص نگرش های جوانان باید از اصول بهداشت روانی استفاده نمود، چرا که نوجوانان ما نیازمند فضای شاد برای شاداب زیستن هستند. در شرایطی که اکثر منازل در مناطق شهری تبدیل به آپارتمان های کوچک و تاریک و به دور از فضاهای بازی و حرکتی برای کودکان است حداقل کاری که می توان در تامین بهداشت جسمی و روحی آنان داشته باشیم ایجاد فضای مفرح و شادی بخش در مدرسه است چرا که دانش آموزان چندین ساعت از روز را در مدرسه می گذرانند و اگر فضاسازی مناسبی در مدارس انجام شود مسلما به شاد زیستن فرزندان خود کمک بسیار مهمی خواهیم کرد.

چگونگی دستیابی به تحقق آرمان های شاداب نمودن مدارس

برای بهره گیری مناسب از شرایط و امکانات برای ظهور استعدادها و خلاقیت های نوجوانان باید تحولات جدی در نگرش مدیران و مسوولان نظام آموزش و پرورش ایجاد کرد چرا که در تعریف مدیریت به عنوان یک رشته علمی «فرایند به کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی و سازماندهی - بسیج منابع و امکانات و هدایت و کنترل است برای دستیابی به اهداف سازمانی و براساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.»مدیر وظیفه دارد با هماهنگی و اتخاذ تصمیمات پیش برنده ای که براساس مقررات و اصول پذیرفته شده در نظام ارزش ها شکل می پذیرد حیات مادی و معنوی سازمان و افرادش را تدارک ببیند و یک مدیر آموزشی مسوولیتی بس اساسی تر و مهم تر بر عهده دارد، چرا که با روح و روان و جسم کودک و نوجوان سر وکار دارد و بالندگی جامعه و جوانان امروز و سرافرازی و اقتدار فردای آنان به حرف و شعار تنها پیش نمی رود. برخورداری از نسلی جوان و کارآمد و اصرار در به کارگیری مناسب جوانان در چرخه کار و فعالیت های جامعه و پذیرش مسوولیت از سوی آنان در فردایی نه چندان دور می تواند بسیار کارساز و اثربخش باشد.  واضح است که انجام چنان ماموریت مهم به آسانی محقق نمی شود و رشد تعالی آنان به تصادف حاصل نمی شود. باید نوجوانان و جوانان را به خوبی بشناسیم و از جامعه و شرایط دیروز و امروز و فردای آنان درک درستی داشته باشیم، راه ها و روش های مناسب علمی و پیش  برنده برای مجهز نمودن آنان به تربیت دانایی و توانایی و مهارت یابی را فرا بگیریم.

چگونگی ایجاد فضای شاداب در مدارس

در تبیین موضوع شاداب سازی را از ابعاد مختلف می توان بررسی نمود چرا که در ابتدا شاداب کردن محیط مدرسه در کلام  به ایجاد فضای مناسب و فضاسازی ظاهری منتج می شود. لیکن با نگاهی دقیق تر باید عنوان کرد که شاداب نمودن فقط جنبه ظاهری ندارد چون داشتن بهداشت روانی سالم نیازمند رعایت اصولی است که هم جنبه مادی و هم جنبه معنوی دارد و در واقع شاداب سازی را در ابعاد ظاهری و ابعاد معنوی جست و جو کرد که هر یک از این موارد شامل بررسی موضوعات و مواردی مهم است که با در نظر گرفتن آن ها مطمئنا می توانیم روح و روان و جسم و جان نوجوان را شاد کنیم چرا که نوجوان باید ابتدا از درون وجودش احساس شادمانی داشته باشد و این احساس شادمانی همان ایجاد رضایت از زندگی است که باید در تمام ابعاد وجودش رخنه کند.

شاداب سازی درونی و معنوی در مدارس

الف- تربیت معنوی و دینی (آشنایی با لطافت طبیعی و...)

بی تردید تربیت روحی و معنوی نوجوانان باید از آغاز حیات آنان مدنظر گرفته شود لیکن چون در سنین نوجوانی می خواهند هویت شخصی پیدا کنند کم کم از والدین خود جدایی بیشتری پیدا می کنند و وابستگی کمتری می یابند و همین امر باعث می شود هدایت معنوی ویژگی خاصی پیدا کند. آشنایی آنان با لطافت طبیعت (آب و هوا و آفتاب و کوه و دریا و... می تواند نشاط و شادابی را با ادراک طبیعت خداوندی به دست آورد به طوری که نوجوان با دیدن هر یک از ابعاد طبیعت حتی با دیدن یک گل احساس لذت و شادمانی کند.

ب- شرکت دادن نوجوان در فعالیت های گروهی

فعالیت های گروهی و جمعی نوجوانان جزو لا ینفک از زندگی اجتماعی آنان به شمار می رود و اگر خوب هدایت شود می تواند آثار سازنده ای را در پی داشته باشد و در واقع می تواند احساس لذت درونی را برای او به وجود آورد.

ج- جذب مشارکت دانشآموزان در اداره مدارس

شکی نیست که یکی از وظایف مهم تربیتی مدیریت مدارس تشویق نوجوانان به مشارکت و تعاون در همه امور است و آنان می توانند با تدوین برنامه های مناسب به جلب مشارکت دانشآموزان در امور مختلف مدرسه اقدام کنند و این موضوع می تواند به احساس مفید بودن و دور شدن از انزوا و کسالت در نوجوانان کمک کند و خود یکی از موارد شاد زیستن است.

شاداب سازی ظاهری در مدارس

در این بخش اکثرا مواردی مورد توجه قرار می گیرد که قابل رویت و قابل لمس کردن باشد و در واقع اموری که لذت بصری ایجاد می کند یا دیدن فضا و محیط زیبا باعث ایجاد نشاط می شود مورد توجه قرار می گیرد.

1- فضاسازی و زیباسازی حیاط مدارس، از جمله دیوارها، سطح زمین، کاشت درخت و گل و گیاه گذاشتن نیمکت های رنگی و زیبا در حیاط مدرسه، تابلوی زیبای سر در مدرسه، دیوارهای تمیز و زیبا و تزیین شده با نقاشی های زیبا، نماسازی های مختلف.

2- زیباسازی مناسب ساختمان مدارس از جمله هماهنگی کاشی و سرامیک و سنگ - رنگ آمیزی در و دیوارها، پرده های زیبا جهت کلا س ها، زیباسازی راهروهای کلا س ها، دفتر معلمان، اتاق مشاوره و...

3- زیباسازی و تمیز بودن نمازخانه استفاده از خوشبوکننده ها، استفاده از نوشته ها و خطاطی های زیبا و استفاده از گلدان های زیبا، استفاده از فرش های زیبا و هماهنگ با پرده ها تمیز بودن و زیباسازی دستشویی ها و وضوخانه (حتما فضای وضوخانه از کاشی و سرامیک زیبا و تمیز استفاده گردد) محل آبخوری ها سنگ شده باشد و در وضوخانه ها از لوله کشی آب گرم استفاده شده باشد.

4- زیباسازی راهروها و ورودی ها با استفاده از گلدان های گل طبیعی و مصنوعی.

5- زیباسازی کتابخانه ها استفاده از کمدهای یکرنگ و یک مدل جهت نگهداری کتاب ها (ترجیحا استفاده از کمدهای چوبی زیبا) استفاده از گلدان های طبیعی در فضای کتابخانه، میز و صندلی های یک رنگ و زیبا، قفسه های زیبا جهت در دسترس قرار دادن مجلا ت و روزنامه ها.

6- تشویق دانش آموزان جهت آوردن گل و گیاه طبیعی و استفاده از آن در محیط کلا س ها.

7- پوشش ظاهری دانش آموزان، استفاده از روپوش های خوش رنگ و شاد .

8- پوشش ظاهری معلمان، مدیر و معاونان که با رعایت تمامی موازین شرعی می توان از رنگ های شاد و رنگ های روشن استفاده کنند.

9- استفاده از قاریان با صوت و لحن زیبا در صبحگاه مدرسه (اگر به صورت زنده باشد بهتر است وگرنه از نوارهای مناسب می توان استفاده کرد.

نتیجه گیری:

شاید در اولین نگاه احساس کنیم که انجام همه امور فوق در مدارس مستلزم پرداخت هزینه های سنگین باشد و مسلما در مدارس دولتی چنین امکانی وجود ندارد لیکن با کمی تامل به این نتیجه می رسیم که انجام بسیاری از این پیشنهادات فوق می تواند با درایت و مدیریت صحیح با حداقل بودجه و امکانات انجام شدنی باشد و به اشکال مختلف می توان شادابی و طراوت را به کودکان و نوجوانان این مرز و بوم هدیه دهیم و در نهایت جامعه شاد داشته باشیم که این خود باعث بروز و رشد استعدادها و خلا قیت ها در جوانان ما خواهد شد.  

 


 

تیزهوشی فقط ضریب هوشی بالا نیست

جام جم آنلاین: «بهمن یک تیزهوش است. وقتی عکس او در 11 سالگی کنار پدر و مادرش روی جلد بسیاری از ماهنامه‌ها و مجلات هفتگی قرار گرفت، خیلی از پدرها و مادرها آرزو کردند که فرزند آنها هم مانند بهمن باشد. بهمنی که از 4 سالگی در خانه زیر نظر پدر و مادرش با کتاب‌های دبستان آشنا شد. بهمنی که تا 15 سالگی لیسانس گرفت و حالا در 19 سالگی وارد دوره دکترای مهندسی برق شده است.»

آرزوی بسیاری از والدین است که فرزندی تیزهوش داشته باشند، هرچند که بسیاری از والدین با قبولی فرزندشان در آزمون هوش یک مدرسه یا گرفتن اولین نمره20 او را تیزهوش می‌نامند اما تیزهوشی در حد استثنایی بودن و در بزرگسالی به نخبه تبدیل شدن، ویژگی است که شاید تنها یک درصد از مردم یک جامعه به آن دسترسی داشته باشند.


تیزهوش یا نخبه چه کسی است؟

برای تعریف واژه تیزهوش یا نخبه اتفاق نظر اندکی وجود دارد. تیزهوشی به صورت هوش عمومی بالا، استعداد در حوزه تحصیلی خاص و تعامل بین توانایی و خلاقیت بالا تعریف شده است. کودکان تیزهوش در بسیاری موارد شناخته نمی‌شوند.

اولین شرط تیزهوشی داشتن بهره هوشی (IQ) بالای 130 است و در کنار بهره هوشی، قدرت خلاقانه، توانایی در استدلال و توانایی و ابتکار را نیز باید لحاظ کرد.

در سنین پیش از مدرسه کارشناسان معمولا استفاده از خزانه لغات وسیع، مهارت کلامی و به کار بردن جملات کامل، علاقه در مشاهده دقیق و کنجکاوانه، علاقه‌مندی به کتاب، توجه به ساعت‌ها و تقویم‌ها در سنین کم، تمرکز روی موضوعاتی خاص، مهارت‌ فوق‌العاده در نقاشی، توجه و کشف رابطه علت و معلولی، رشد توانایی خواندن در سنین کودکی، توانایی رهبری جمع همسن و سال، مهارت‌های حرکتی و... را از صفات بارز تیزهوشی می‌دانند که البته شدت این معیارها با توجه به محل زندگی افراد متفاوت است. فرزانه غریبی، کارشناس ارشد روان‌شناسی در مقاله‌ای این ویژگی را برای کودکان تیزهوش و شناسایی آنان برمی‌شمارد:

1 ـ نسبت به یادگیری حریص‌اند و مفاهیم پیچیده و جزییات را بسرعت جذب می‌کنند.

2 ـ اعتماد به نفس بالایی دارند.

3 ـ دارای روحیه تعاون و همکاری بوده و مسوولیت‌پذیرند.

4 ـ انضباط فردی دارند و به ارزش‌های اخلاقی و معنوی پایبندند.

5 ـ قدرت استدلال دارند و دستورهای آمرانه را بدون بازنگری نمی‌پذیرند و...

متاسفانه هرچند تعداد این کودکان که تیزهوش خوانده می‌شوند زیاد نیست،‌ اما عد‌ه‌ای که می‌توانند با عنوان تیزهوش خوانده شوند به خاطر وجوه تربیتی و آموزشی نادرست، به صورت تک‌بعدی پرورش می‌یابند.

«بهمن در 19 سالگی، وقتی همه چشم‌ها به او بود، مقابل دوربین عکاسی خبرنگار یک مجله، دست و پایش را گم کرد. بهمن که از نظر تحصیلی نمره‌ای کمتر از 18 نگرفته بود و رکورد رشد تحصیلی را شکسته حالا در این سن وقتی قرار است از خودش و خانواده‌اش بگوید، دهانش خشک می‌شود، انگشتانش می‌لرزد و مانند کودکی که به وحشت افتاده، از پاسخ به سوالات طفره می‌رود.»

همه استادان بهمن تایید می‌کنند که او ضریب هوشی بالای 130 دارد و نمرات تمام واحدهای درسی او الف است، اما شیوه تربیتی او، منجر شده که هوش هیجانی و اجتماعی او رشد نکند و از این رو بهمن هیچ دوستی غیر از پدر و مادرش ندارد، چون توان ارتباط و تعامل با همسن و سالانش را ندارد.

آموزش تیزهوشان از چه سنی؟

معمولا گفته می‌شود که کودکان تیزهوش را می‌توان یک سال زودتر از سن شروع آموزش رسمی یعنی 6 سالگی آموزش داد. پدر و مادر بهمن آموزش او را از 4 سالگی در منزل آغاز کرده‌اند. والدین بسیاری از کودکان تیزهوش ترجیح می‌دهند، فرزندان خود را در منزل آموزش دهند و او را تنها برای آزمون پایان سال به مدرسه بفرستند و چون معمولا کودکان تیزهوش از این آزمون‌ها سربلند بیرون می‌آیند تصور بر این است که این شیوه آموزش مناسب است، اما دکتر عبدالله شفیع‌آبادی ـ روانشناس ـ به طور قاطع آموزش صرف کودکان نخبه در منزل را مردود اعلام می‌کند و می‌گوید: این شیوه آموزش را به‌هیچ وجه توصیه نمی‌کنم و مدرسه یک محیط رسمی برای آموزش است که هر فرد بنا بر توانمندی از امکانات این محیط رسمی استفاده می‌کند.

افراد تیزهوش برای آموزش به مکان و نظام ویژه‌ای نیازمندند. معلمان این افراد هم باید به نوعی باهوش و خلاق‌تر از سایر همکاران خود باشند تا به خاطر سوالات بچه‌های تیزهوش مات و مبهوت نمانند.

این روانشناس توصیه می‌کند: کودکان تیزهوش باید در جامعه زندگی کنند. آموزش در بین سایر افراد، شیوه تعامل با دیگران را نیز به او می‌آموزد. انتظارات افراد تیزهوش از جامعه بالاست و به همین نسبت جامعه نیز از آنان انتظارات بالایی دارد، اگر در خانه و نزد والدین آموزش ببینند بسیاری از مهارت‌ها را نمی‌آموزند.

کودکان تیزهوش و تعامل اجتماعی

نخبگانی مانند بهمن که در ابتدای جوانی مدرک دکتری می‌گیرند و غبطه بسیاری از خانواده‌ها را برمی‌انگیزند، کم نیستند. لعبت کلامی ـ مادر 2 دانشجوی دختر ـ آرزو می‌کند که کاش فرزندان او هم تیزهوش بودند. با دیدن تصویر بهمن روی جلد یک مجله می‌گوید: خوش به حال پدر و مادرش، آدم یک بچه داشته باشد مثل این ... (عکس بهمن را نشان می‌دهد)‌، اما کمتر کسی به سایر ویژگی‌های بهمن توجه می‌کند.وقتی رو به روی بهمن برای مصاحبه نشستیم، او جز مهندسی که رشته مورد علاقه‌اش است نتوانست به هیچ سوالی به طور کامل جواب بدهد. بی‌حوصله و کمی عصبی بود. گاهی مضطرب دست به موهایش می‌کشید؛ خلاصه گفتگوی 5‌/‌1 ساعته با او نشان داد که او هرچند بهره هوشی بالای 130 دارد، ولی هیچ دوستی ندارد، جز با مادر و پدرش با هیچ کس ارتباط ندارد، سینما نمی‌رود، با تئاتر و تلویزیون و مطبوعات بیگانه است، حتی نمی‌دانست جام‌جم، روزنامه است نه مجله! زندگینامه متفکران بزرگی مانند اینشتین یا بوعلی‌سینا و پروفسور حسابی را غیرقابل مطالعه می‌داند چون به آنها نیازی ندارد، درباره همسر آینده‌اش فرصت نداشته فکر کند، تنها آرزویش دانشمند شدن است، علاقه‌ای به سیاست ندارد. در کوچه حیاط دانشگاه سوئیتی به او و مادرش داده‌اند و زندگی مرفهی دارد و ...

نسرین صفری ـ مشاور تحصیلی و کارشناس ارشد علوم تربیتی ـ با شنیدن وضعیت بهمن می‌گوید: متاسفانه مطبوعات و رسانه‌ها با مصاحبه با نخبگان افراد را بزرگ می‌کنند و آنها را به عنوان الگو به جامعه معرفی می‌کنند،‌ در حالی که این افراد واقعا نخبه نیستند چون دچار رشد نامتوازن شخصیتی شده‌اند. این مشاور با تاکید بر این که بسیاری از دانش‌آموزان در دبیرستان‌ها تیزهوش هستند ولی شناسایی آنان دشوار است، اضافه می‌کند: تیزهوشی و نخبه بودن فقط به نمره 20 گرفتن و در فیزیک و شیمی و ریاضی عالی بودن نیست، یک فرد نخبه باید هوش اجتماعی بالایی هم داشته باشد، قدرت رهبری، مهارت کلامی، توان استدلال، علاقه به کتاب و سایر منابع اطلاعاتی، توان ارتباط با جمع و تاثیرگذاری بر سایرین در بسیاری از تیزهوشان وجود دارد، اما متاسفانه در خیلی از خانواده‌ها، پدر و مادرها به این ویژگی‌ها توجه نمی‌کنند و با تاکید بر نمره، کودکان و نوجوانانشان را تک‌بعدی تربیت می‌کنند.

با کودک تیزهوش‌مان چه کنیم؟

هر چند معمولا هوش کودکان و نوجوانان با میزان موفقیت آنان در آزمون‌های هوش سنجیده می‌شود و از این رو بسیاری از کودکان تیزهوش از همسن و سالانشان جدا می‌شوند، اما برحسب تجربه روانشناسان، این جداسازی، رشد سایر توانمندی‌های کودکان و نوجوانان تیزهوش را کند می‌کند.

از این رو حضور در جمع و اجازه اظهارنظر می‌تواند کودکان و نوجوانان تیزهوش را علاوه بر رشد بهره هوشی منجر به رشد هوش هیجانی کند. به این منظور معمولا توصیه می‌شود:

تیزهوشان را دچار غرور کاذب نکنید: تحمل شکست از این رو برای تیزهوشان مشکل است که به خاطر هوش و موفقیتشان همواره تحسین شده‌اند، این امر آنان را دچار غرور کاذب می‌کند. غروری که مانع ارتباط دوستانشان با سایر همسن و سالانشان می‌شود، ادامه این روند آنان را منزوی خواهد کرد.

از پاسخ به سوالات او طفره نروید: کودکان و نوجوانان تیزهوش سوالات متفاوتی می‌پرسند، سوالاتی که بسیاری موارد از سن‌شان فراتر است،‌به جای این که با بی‌حوصلگی آنان را از سر باز کنید، در پی پاسخ قانع‌کننده به آنان باشید. در مدارس نیز معلمان باید مراقب باشند تا با پاسخ‌های سرسری افکار این گونه کودکان را از مسیر درست منحرف نکنند، این کودکان و نوجوانان معمولا به زیاده‌پرسی متهم می‌شوند، در حالی که این امر خصیصه اصلی تیزهوشی آنان است.

و بالاخره این که سعی نکنید هر طور شده از کودکان و نوجوانانتان، تیزهوش بسازید: در پی پرورش استعدادهای طبیعی او باشید. م هم این نیست که فرزندان ما تیزهوش باشند بلکه باید استعدادهای آنان متاثر از عوامل محیطی و امکاناتی که برایشان فراهم می‌کنیم، شکوفا شود.

 


 

شاداب سازی محیط مدارس

نشاط، تحرک، پویایی، شادابی و... از ویژگی های نسل جوان است و موافق طبع و مقتضیات فطری اوست.

خمودگی، سستی، انزوا، بی تحرکی، غمناکی، پژمردگی، آفت بزرگ و مانع عظیم رشد و شکوفایی و خلاقیت و کارآمدی نسل جوان است. جلوگیری از نشاط و شادابی جوانان و جلوگیری از بروز احساسات و هیجانات عاطفی آنان، موجب سرخوردگی و بروز بیماری حقارت و عقده های روحی و روانی است. اسلام دین زیبایی و نشاط و دینی آسان و منعطف است.

انبساط روحی، بهجت افزایی و خنده رویی از زمینه های رشد و شکوفایی جوان و زمینه ای برای تخلیه عقده های روحی و فشارهای روانی است.

● تاثیر نشاط روحی بر شکوفایی خرد و اندیشه

نشاط و انبساط روحی، یکی از متغیرهای موثر در شکل گیری شخصیت مثبت در کودکان و نوجوانان است و بالعکس، اضطراب و تشویش خاطر عامل مهمی در توقف استعدادهاست. روان شناسان حالت شادی را نتیجه عمل هماهنگ و منسجم و سامان یافته همه عواطف یک فرد می دانند و معتقد هستند که نشاط و آرامش روحی زمینه های باروری خرد و اندیشه را به وجود می آورد.

▪ چنانچه فردوسی می گوید:

ـ چو شادی بکاهد، بکاهد روان

ـ خرد گردد اندر میان ناتوان

 امروز تحقیقات مربوط به اعصاب و روان نشان داده است که یادگیری انسان و ساماندهی رفتار کودک در گرو نشاط و شادابی و هیجانات مثبت اوست و خلاقیت، شکوفایی استعدادها در گرو نشاط و انبساط روحی انجام می شود.

دستورات اسلام منطبق بر فطرت و ماهیت انسان هاست و از ویژگی انسان ها، شور، نشاط، پویایی، تحرک و شادابی است و این ویژگی هاست که به انسان ها امید به زندگی می دهد و انسان ها را برای عبور از مشکلات و سختی ها یاری داده و از دامنه ها به قله می کشاند.

در حالی که انسان افسرده، انسان غمناک، انسان بی تحرک، احساس خستگی و درماندگی و بی پناهی می کند، احساس ناامیدی و یأس و بدبینی دارد و او را در برابر مشکلات ناتوان و عاجز می گرداند و از قله ها به دره ها و سنگلاخ ها می کشاند.

ما نباید جاذبه ها و انگیزه های گرایش به اسلام و معنویت را از نسل جوان بگیریم. نباید نسل جوان احساس کند که دین اسلام فقط شامل یک سری امر و نهی های خشک و غیرمنعطف و حزن انگیز است و با لذت و شادی مخالف است.

اگر ما شرایط و زمینه را برای ابراز هیجانات و تخلیه احساسات به وجود نیاوریم، زمینه برای اختلالات روانی و رنجوری و افسردگی فراهم می شود. نشان دادن چهره خشن و متصلب از اسلام ظلم به اسلام است.

● تجلی ظاهری هیجانات درونی

با توجه به این که نشاط و سرور مانند هر هیجان و احساس دیگر تجلی ظاهری ویژه ای دارد مثلا تظاهر شادی گاهی در خنده، گاهی در دست زدن و گاهی در فریاد و از جا پریدن جلوه می کند. ما نباید از این تجلیات درونی برداشت های منفی و غلط داشته باشیم. ما نباید اگر بچه ها و دانش آموزان ما به خاطر ابراز خوشحالی از یک پیروزی و یا برای انجام تشویق در یک موضوع مورد علاقه خود فریاد زدند یا دست زدند آنها را از این کار منع نماییم.

همان گونه که یکی از تجلیات بروز احساسات و عواطف و علایق مذهبی و دینی ذکر صلوات بر محمد و آل محمد است و این شعار الهی نیز زیبایی خاصی دارد. چون سلام و درود، ارزش گذاری و ارجمندی است که ثمره آن و انعکاس آن به خود انسان برمی گردد و موجب ارتقای معنویت و آرامش و ارضای روحی می شود.

اقدام به این فضیلت بزرگ و مقدس نیز توجه بر اصل تربیتی، الگوسازی و الگوپذیری و الگوگیری و عاطفه ورزی و همانندسازی آگاهانه است. این امر است که فرایند تعلیم و تربیت را غنای ویژه ای می بخشد.

بنابراین به این مهم نیز باید توجه ویژه ای شود و یا مسئله عزاداری و گریه کردن و سینه زنی که یکی دیگر از زمینه های بروز و ظهور احساسات و عواطف دینی است که در سوگ فرزانگان و شهدای راه فضیلت انعکاس عینی و ظاهری می یابد و به صورت گریه یا سینه زدن تجلی می کند.

با این کار، هم یاد و نام و آرمان آنان زنده نگاه داشته می شود و هم موجب تخلیه عقده ها و کینه ها و تجلی خشم علیه ستم پیشگان می شود و هم زمینه هوشیاری و بیداری و دشمن شناسی را فراهم می سازد و این شیوه نیز باید به عنوان یک اصل تربیتی مورد توجه قرار گیرد.

● ممنوعیت سرکوبی غرایز

پس همان گونه که ملاحظه می شود، هرکدام از مسائل مذکور تجلی نوعی از احساسات و غرایز و عواطف طبیعی و ذاتی کودکان و نوجوانان و جوانان است و جلوگیری و سرکوب هریک از آنها موجب خسارات جبران ناپذیری بر شخصیت و روح و روان آنان خواهد شد.

خداوند هیچ استعدادی را در ذات انسان قرار نداده است، مگر اینکه برای آن علت و فلسفه و فوایدی منظور کرده است و سرکوب استعدادها مغایر اراده خداوند است. بنابراین کار معلم، وظیفه مربی و رسالت تعلیم و تربیت، سرکوب غرایز و استعدادها نیست. بلکه شناسایی استعدادها و سپس هدایت و جهت دادن استعدادها و غرایز در مسیر فلسفه خلقت و اراده و تدبیر خداوند است. البته این کار سختی است اما مهم است و متأسفانه مسئولان تعلیم و تربیت ما در این رابطه دو مشکل بنیادین دارند.

برخی به خاطر نگاه های تک بعدی خود مشکل بینشی و نگرشی نسبت به فلسفه وجودی استعدادها و غرایزی که ذکر شده، دارند و برخی دیگر مشکل روشی دارند یا در کاربرد استعدادها در زمان و مکان و موقعیت های ویژه اشتباه می کنند و نمی توانند دانش آموزان را به نحوی آموزش دهند که در کجا شادی کنند و در کجا صلوات بفرستند و در کجا عزاداری کنند. چگونه و به چه میزان شادی کنند؟ معلوم کنند که دامنه شادی و غم تا کجاست؟ مرزهای مجاز و غیرمجاز آن تا چه حد است؟

باید نظام تعلیم و تربیت درصدد نشان دادن زیبایی ها و جاذبه های دینی به نسل جوان باشد. نباید جوانان فکر کنند هرچه زیبایی است مربوط به نوآوری های جدید است و هرچه امور خشن و زمخت است مربوط به سنت های دینی است.

باید مربیان و معلمان دلسوز پل ارتباطی رنگین و شاداب و پر نشاطی بین گذشته و حال و سنت های دینی با نوآوری ها و نیازهای معقول جدید ایجاد کنند. به نحوی که نه آرمان ها و اصالت ها خدشه دار شود و فراموش شود و نه جوانان و نوجوانان ما از جاذبه های نوآوری و زیبایی های مشروع محروم شوند. امام صادق(ع) در مورد ویژگی شیعیانش چنین می فرمایند: پیروان ما از مازاد سرشت و طینت ما آفریده شده اند.

در خوشحالی ما خوشحال و در اندوه ما غمناکند. باید بچه های ما آموزش ببینند که شادی و غم آنان چگونه متجلی شود و چگونه تعدیل یابد. چون در اسلام نشاط و شادابی تعدیل نشده و یا افسارگسیخته نداریم و توجه به اصل تربیتی نشاط و سرور در جوانان نیز نمی تواند موجب لطمه زدن به شخصیت آنان شود یا محیط اجتماعی را محکوم کند به عزاداری و همان گونه که صلوات نیز با همه محاسن و فوایدی که دارد نباید خلاف عرف و منطق انجام شود که خدای نکرده موجب بیزاری از دین شود.

● با زندگی همراهی کنید

هر کسی تقدیری در زندگی دارد و با مسئله هایی روبه رو است اما آیا به این معناست که بگذارید زندگی روند خود را طی کند؟ به طور مسلم نه. در عوض می توانید روشی در پیش گیرید که به بهترین شکل ممکن با مسئله ها روبه رو شوید و بیشترین تلاش خود را در این زمینه نشان دهید. در این صورت، متوجه راه های جدیدی شده و با کشف آن، انرژی تازه ای کسب می کنید.

● مثبت بیندیشید و مثبت عمل کنید

برای شاد بودن باید فکرهای خود را عوض کنید، اما منتظر از راه رسیدن احساس ها نباشید. احساس ها پس از عمل کردن، از راه می رسند. اگر می خواهید شادتر باشید، شادمانه تر عمل کنید. اگر می خواهید منش دوستانه تری داشته باشید، دوستانه تر عمل کنید. بنابراین علاوه بر اینکه مثبت می اندیشید، مثبت نیز عمل کنید.

● آنچه را می خواهید، طلب کنید

به جای شکایت کردن و متهم کردن دیگران به دنبال خواسته های خود بروید، انتخاب با شماست. می توانید به همین رویه ادامه دهید و از هرچیز و هر کس شکایت کنید و همچنان چیزی نصیبتان نشود یا می توانید آنچه را می خواهید، طلب کرده و به دنبال تحقق یافتنش باشید.

● لذت از رسیدن به خط پایان

به هدف نرسیدن به معنای شکست نیست، بلکه به این معنی است که شما به تمرین و تجربه بیشتری نیاز دارید. به راحتی تسلیم نشوید و اجازه ندهید یک شکست شما را به گونه ای تحت تاثیر قرار دهد که همه تلاش های خود را از بین ببرید. به راه خود ادامه دهید و لذت به خط پایان رسیدن را تجربه کنید.

● در زمان حال زندگی کنید

به لحظه حال آگاه باشید و در گذر آن منتظر آینده باشید تا بتوانید از فرصت ها سود ببرید. در گذشته سیر کردن و غم آن را خوردن، چشم هایتان را به روی امکانات و فرصت های حال می بندد و در عین حال، آینده را نیز از دست خواهید داد. شادی، محصول زندگی کردن در لحظه حال است که تکیه گاهی برای رسیدن به آینده ای فوق العاده است. فقط با آنچه امروز انجام می دهید می توانید آینده خود را تحت تاثیر قرار دهید.

فعالیت فیزیکی منظم، یکی از موثرترین تکنیک های شاد بودن است. ورزش را برای خود یک عادت کنید. هر روز فقط ۱۰دقیقه پیاده روی کنید. عذر و بهانه نیاورید. اگر هوا به شدت بارانی یا برفی است، دور خانه، تند و چابک قدم بزنید. اگر هوا عالی است، از منزل بیرون بروید و از شگفتی ها و زیبایی های زمستان لذت ببرید. ورزش را به سرگرمی تبدیل کنید. برنامه های ورزشی را آهسته شروع کنید و برای اجتناب از آسیب به تدریج بر زمان و شدت آن بیافزایید.

● برای داشته ها سپاسگزار باشید

یکی از راه های مهمی که تاثیر نگرش مثبت را حفظ می کند، داشتن نگرشی همراه با قدردانی به زندگی است. در این لحظه در هر موقعیتی که هستید هنوز هم چیزهایی وجود دارند که بابت آنها سپاسگزار باشید. مانند سلامت جسمی و روانی، وجود خانواده، دوستان و... به اطرافتان و جایی که در آن زندگی می کنید، نگاه کنید، داشته های خود را در نظر بیاورید، شغل و همه موهبت هایی را که از آن برخوردار هستید.

شکرگزار بودن یکی از عوامل مهم شادمانی است. اگر قدردان داشته های خود باشید، شخصی شاد و خوشحال خواهید بود. از طرف دیگر اگر همواره به نداشته های خود فکر کنید، بیشتر احساس بدبختی و بیچارگی می کنید.

اگر دائم در این مورد فکر کنید که چقدر خوشبخت هستید و بابت آن سپاسگزار باشید، این نگرش به کل زندگی شما سرایت می کند. فهرستی از همه چیزهای با ارزشی که دارید تهیه کنید، هر زمان که احساس افسردگی و کسالت کردید به آن مراجعه کنید و آن را بخوانید. 

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد